چرا ریسک و بازده اهمیت دارد؟


پیش‌بینی نتیجه ریسک برد و باخت دشوار است، زیرا میزان دقیق سود یا زیان نامشخص است، ولی می‌توان برای برآوردِ احتمال سود یا زیان، از عوامل فراوانی مانند سابقه شرکت و روندهای موجود در بازار استفاده کرد. معمولا این ریسک‌ها، بیمه ناپذیر تلقی می‌شوند، زیرا روش عینی و ملموسی برای پیش‌بینی نتیجه آن‌ها وجود ندارد. بیش‌تر سرمایه‌گذاری‌های مالی مانند خرید سهام، مستلزم پذیرفتن ریسک برد و باخت هستند

ریسک، بخش جدا نشدنی از شبکه بانکی

فابانیوز؛ ریسک مالی یکی از مهم‌ترین و هیجانی‌ترین ریسک‌هایی است که افراد در زندگی خود تجربه می‌کنند. ریسک کردن روی سرمایه و پول بسیار حساس است، چرا که احساس درد زمانی که سرمایه خود را از دست می دهید ۲ برابر زمانی است که همان مقدار را سود می کنید و احساس برد زمانی که سود خوبی از بازار بگیرید به‌شدت لذت بخش است. ریسک در کلیه فعالیت‌های اقتصادی وجود دارد؛ از این‌رو باید تمهیداتی در نظر گرفته شود تا بتوان ریسک ناشی از فعالیت‌های اقتصادی را کنترل کرد؛ بنابراین، مدیریت ریسک، در جهت یافتن روش‌هایی برای مهار و کم‌کردن ریسک، اهمیت بالایی دارد. بانک‌ها نیز در جایگاه موسسه‌های اقتصادی که واسطه بین سپرده‌گذاران و متقاضیان سپرده‌ها هستند، به‌دنبال کاهش ریسک و عدم‌انتقال آن به سپرده‌گذاران برای پدید آوردن انگیزه بیش‌تر برای حفظ و افزایش سپرده‌ها هستند. در بانکداری متعارف با توجه به اینکه نرخ سود سپرده‌ها ثابت است و بانک‌ها ریسک را به گیرنده وام منتقل می‌کنند کم‌تر با ریسک روبه‌رو می‌شوند. بعضی از سرمایه‌گذاری‌ها نسبت به سایرین، ریسک‌پذیرتر هستند. برای نمونه، سرمایه گذاری در اوراق قرضه دولتی دارای ریسک برد و باخت بسیار کم‌تری در مقایسه با سرمایه‌گذاری در اوراق قرضه بنجل است، زیرا ریسک ورشکستگی اوراق قرضه دولتی، بسیار پایین‌تر است. ریسک برد و باخت، می‌تواند منتهی به سود یا زیان شود. ولی نتیجه ریسک خالص، صرفا ضرر و زیان است. ریسک برد و باخت نیازمند تلاش یا سرمایه‌گذاری فردی است که قصد پذیرفتن آن ریسک را دارد و بنابراین کاملا داوطلبانه است. در واقع تمام سرمایه‌گذاری‌ها را می‌توان سفته بازانه در نظر گرفت، زیرا بیش‌تر سرمایه‌گذاران، برای سرمایه‌گذاری که می‌دانند منتهی به زیان می‌شود، اقدام نمی‌کنند.

به گزارش فابانیوز؛ ریسک بخش جدا نشدنی از عمده فعالیت‌های شبکه بانکی است. بنابراین افشا و گزارش ریسک بانکی برای برآورد میزان بازدهی، هزینه تامین ‌مالی، حوزه و گستره فعالیت‌ها، تعدیل ریسک و بازده و در نهایت تبیین استراتژی‌های بانک برای ذینفعان بانکی حائز اهمیت است. تحقیقات مرتبط با افشای ریسک در شبکه بانکی از سال ۱۹۹۸ و بر اساس گزارش کمیته نظارت بانکی بال آغاز شده و پس از بحران مالی ۲۰۰۸، شناسایی و درک ریسک در سیستم بانکی به مساله‌ای با اهمیت در سطح بین‌المللی تبدیل شده است. در این تحقیقات بر نقش شفافیت و اطلاعات ریسک بانکی تاکید شده است. طی چند سال اخیر بحث ریسک و مدیریت آن در ادبیات مالی و بانکی بسیار مورد توجه قرار گرفته است. به بیان دیگر نظام مالی و بانکی با انواع گوناگونی از ریسک روبه‌رو است که مدیریت آن‌ها در جای خود بسیار اهمیت دارد.

ریسک بخش جدا نشدنی از عمده فعالیت‌های شبکه بانکی است. بنابراین افشا و گزارش ریسک بانکی برای برآورد میزان بازدهی، هزینه تامین ‌مالی، حوزه و گستره فعالیت‌ها، تعدیل ریسک و بازده و در نهایت تبیین استراتژی‌های بانک برای ذینفعان بانکی حائز اهمیت است

ریسک برد و باخت، به دسته‌ای از ریسک ها گفته می شود که منتهی به میزان نامشخصی از سود یا زیان می‌شود. تمام ریسک‌های برد و باخت، در نتیجه انتخاب‌های آگاهانه افراد، ایجاد می‌شوند و صرفا حاصل شرایطی غیرقابل کنترل نیستند. ریسک برد و باخت، نقطه مقابل ریسک خالص است. تقریبا تمام فعالیت‌های سرمایه گذاری، دارای ریسک‌های برد و باخت هستند، زیرا سرمایه‌گذار نمی‌داند که آیا سرمایه‌گذاری او به موفقیتی چشم گیر دست پیدا می‌کند یا اینکه شکست کاملی خواهد خورد.

بازارهای متفاوت ریسک‌های متفاوتی هم دارند. اگر قصد سرمایه‌گذاری در بازار مالی دارید قبل از شروع حتما با بازار هدف خود آشنا شوید. ریسک‌ها را شناسایی کنید و با اطلاع از همه جنبه‌ها وارد شوید. یکی از ریسک‌هایی که برای بازارهای مالی خارجی در هر کشور وجود دارد، ریسک روابط بین‌الملل است که این ریسک برای کشورهایی چون ایران که دشمن زیادی دارد بیش‌تر است.

پیش‌بینی نتیجه ریسک برد و باخت دشوار است، زیرا میزان دقیق سود یا زیان نامشخص است، ولی می‌توان برای برآوردِ احتمال سود یا زیان، از عوامل فراوانی مانند سابقه شرکت و روندهای موجود در بازار استفاده کرد. معمولا این ریسک‌ها، بیمه ناپذیر تلقی می‌شوند، زیرا روش عینی و ملموسی برای پیش‌بینی نتیجه آن‌ها وجود ندارد. بیش‌تر سرمایه‌گذاری‌های مالی مانند خرید سهام، مستلزم پذیرفتن ریسک برد و باخت هستند. زیرا ممکن است ارزش سهام بالا برود و منجر به سود شود یا پایین برود و موجب زیان شود. اگرچه با استفاده از داده‌ها می‌توان در مورد احتمال نتیجه‌ای خاص، به فرضیاتی رسید، ولی وقوع نتیجه پیش‌بینی شده، حتمی نیست.

در ریسک خالص، شرایطی وجود دارد که موجب می‌شود تنها نتیجه مورد انتظار، زیان باشد. به‌طور کلی ریسک خالص، به‌صورت داوطلبانه توسط سرمایه‌گذار پذیرفته نمی‌شود و در بیش‌تر موارد، سرمایه‌گذار کنترلی بر آن ندارد. در ارزیابی نیازهای بیمه، از ریسک خالص بیش از سایر ریسک‌ها استفاده می‌شود. برای نمونه اگر فردی در تصادف به اتومبیلی صدمه بزند، نتیجه آن تصادف، به هیچ وجه سود نخواهد بود و از آنجا که نتیجه آن رویداد فقط می‌تواند زیان باشد، به آن ریسک خالص می‌گوییم.

در صورت‌های مالی نمونه مطابق با استانداردهای حسابداری بین‌المللی سرفصلی برای افشا و گزارش ریسک و تحت چهار نوع ریسک شامل: ریسک اعتباری، ریسک نقدینگی، ریسک عملیاتی و ریسک بازار منظور شده است.

پیش‌بینی نتیجه ریسک برد و باخت دشوار است، زیرا میزان دقیق سود یا زیان نامشخص است، ولی می‌توان برای برآوردِ احتمال سود یا زیان، از عوامل فراوانی مانند سابقه شرکت و روندهای موجود در بازار استفاده کرد. معمولا این ریسک‌ها، بیمه ناپذیر تلقی می‌شوند، زیرا روش عینی و ملموسی برای پیش‌بینی نتیجه آن‌ها وجود ندارد. بیش‌تر سرمایه‌گذاری‌های مالی مانند خرید سهام، مستلزم پذیرفتن ریسک برد و باخت هستند

ریسک اعتباری: اعطای وام، فعالیت اصلی اکثر بانک‌ها را تشکیل می‌دهد. وام دهی مستلزم آن است که بانک‌ها، راجع به توان بازپرداخت متقاضیان وام اظهار نظر کنند. این پیش‌بینی‌ها همیشه درست از آب در نمی‌آیند و یا گاهی ممکن است وضعیت اعتباری یک گیرنده وام به مرور زمان و در اثر عوامل مختلف، ضعیف شود. در نتیجه، یکی از ریسک‌های عمده‌ای که بانک‌ها با آن مواجه هستند ریسک یا ناتوانی طرف مقابل برای اجرای مفاد قرارداد است.

ریسک کشوری و ریسک انتقال وجوه: اعطای وام‌های بین‌المللی علاوه بر اینکه شامل ریسک اعتباری می‌شود (ریسکی که در ذات عملیات وام دهی قرار دارد) ریسک کشوری را نیز در بر می‌گیرد. یعنی آن دسته از ریسک‌هایی که مربوط به محیط اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کشور متبوع گیرنده وام است. به هنگام اعطای وام به دولت‌های خارجی یا موسسات آن‌ها، امکان دارد که ریسک کشوری در آشکارترین وضع خود نمایان شود، زیرا اعطای چنین وام‌هایی معمولأ بدون پشتوانه صورت می‌گیرد. یکی از اجزای ریسک کشوری، ریسکی است که از آن تحت عنوان ریسک انتقال وجوه یاد می‌شود. این ریسک زمانی به‌وجود می‌آید که تعهد یک گیرنده وام، بر حسب پول محلی نباشد. صرف‌نظر از وضعیت مالی خاص یک گیرنده وام، ممکن است ارز تعهد شده در دسترس وی قرار نداشته باشد.

ریسک بازار: ریسک دیگری که بانک‌ها با آن مواجه هستند مربوط به زیان‌هایی است که در اقلام بالا و پایین خط ترازنامه به‌وجود آمده و ناشی از ایجاد نوسانات در قیمت‌های بازار است. بخش خاصی از ریسک بازار، ریسک نرخ ارز است. بانک‌ها به‌وسیله ارائه نرخ (اعلام مظنه) به مشتریان خود و یا از طریق افتتاح حساب‌های ارزی، به‌عنوان «بازارسازان» ارزی عمل می‌کنند. در خلال دوره‌هایی که نرخ ارز، از ثبات کافی برخوردار نیست، ریسک‌هایی که بخش تفکیک ناپذیر تجارت ارزی را تشکیل می‌دهند (به‌خصوص آنهایی که مربوط به باز نگه داشتن حساب‌های ارزی هستند) افزایش می‌یابند.

ریسک نرخ بهره: ریسک نرخ بهره، مربوط به آن دسته از منابع مالی یک بانک است که در جهت خلاف نرخ‌های بهره حرکت می‌کنند. این ریسک هم بر سود یک بانک و هم بر ارزش اقتصادی دارایی‌ها، بدهی‌ها و اقلام زیر خط ترازنامه آن اثر می گذارد.

در صورت‌های مالی نمونه مطابق با استانداردهای حسابداری بین‌المللی سرفصلی برای افشا و گزارش ریسک و تحت چهار نوع ریسک شامل: ریسک اعتباری، ریسک نقدینگی، ریسک عملیاتی و ریسک بازار منظور شده است

ریسک نقدینگی: ریسک نقدینگی از عدم توانایی یک بانک در کاهش بدهی‌ها یا تامین وجوه برای افزایش دارایی‌ها ناشی می‌شود. در مواقعی که یک بانک، نقدینگی کافی ندارد قادر نیست که به‌سرعت و با هزینه‌ای معقول، به کسب وجوه مکفی از طریق افزایش بدهی‌ها یا تبدیل دارایی‌ها بپردازد و این امر بر سودآوری تاثیر خواهد گذاشت. در شرایط حاد، عدم نقدینگی کافی ممکن است به ورشکستگی یک بانک بیانجامد.

ریسک عملیاتی: مهم‌ترین انواع ریسک عملیاتی مشتمل بر وجود نقص در کنترل‌های داخلی و حاکمیت سهامی است. اختلالاتی از این دست ممکن است از طریق خطا، تقلب یا قصور در اجرای به‌موقع تعهدات به زیان‌های مالی انجامیده یا موجب شود منافع بانک به هر نحو دیگری آسیب ببیند . حالات دیگر ریسک عملیاتی شامل وجود نواقص عمده در سیستم‌های فن‌آوری اطلاعات، وقایعی از قبیل آتش سوزی‌های وسیع یا بلایای دیگر است.چرا ریسک و بازده اهمیت دارد؟

ریسک حقوقی: بانک‌ها در معرض اشکال مختلف ریسک حقوقی قرار دارند. این امر شامل ریسکی است که در آن به‌دلیل مشاوره‌ها یا مستندسازی نامناسب یا غلط حقوقی، دارایی‌ها با ارزشی کم‌تر و بدهی‌ها با ارزشی بیش‌تر از حد مورد انتظار ارزیابی شوند. علاوه بر این، ممکن است قوانین موجود عاجز از حل موضوعات حقوقی باشند که یک بانک درگیر آن است.

ریسک شهرت: ریسک شهرت ناشی از وجود ضعف‌های عملیاتی است، ضعف در انطباق با قوانین و مقررات یا سایر منابع مربوط. ریسک شهرت به‌خصوص برای بانک‌ها مضر است، زیرا ماهیت حرفه آن‌ها مستلزم حفظ اعتماد سپرده‌گذاران، بستانکاران و کل بازار است.

نتایج تحقیقات و بررسی‌های انجام شده در این حوزه نشان می‌دهد عواملی همچون: ویژگی‌های موثر بانک بر افشا، ویژگی‌های محیط کسب‌وکار بانکی، هزینه‌های افشا و استقرار حاکمیت شرکتی نامطلوب و عدم تمایل مدیریت برای افشا، از مهم‌ترین دلایل عدم افشای مناسب ریسک در شبکه بانکی کشور است. همچنین در برخی دیگر از تحقیقات سه رویداد شامل، بحران‌های مالی، پیاده‌سازی استانداردهای بین‌المللی و توسعه بازارهای مالی، از عوامل موثر بر بهبود و توسعه افشا و گزارشگری ریسک معرفی شده‌اند. بنابراین، از دید چالش‌های عدم‌ توفیق افشا و گزارشگری، ضعف و تاخیر در پیاده‌سازی استانداردهای بین‌المللی، عدم‌همسویی مقررات و استانداردهای داخلی با استانداردهای بین‌المللی و عدم‌ توسعه بازارهای مالی در بانک‌ها را می‌توان از دلایل عدم‌توفیق در افشا و گزارشگری ریسک محسوب کرد.

طبقه‌بندی ریسک در بازارها

طبقه‌بندی ریسک در بازارها

نتایج بررسی محاسبه ریسک‌گریزی و ارزش در معرض خطر در بازارهایی چون سهام، طلا و ارز می‌تواند به سیاستگذاران کلان اقتصادی برای شناخت بهتر فعل و انفعالات این بازارها، کنترل و از بین بردن شرایط بی‌ثبات‌کننده آنها یاری رساند. به‌طور مشخص درمورد ایران می‌توان عنوان کرد که سرمایه‌گذاران بازار سهام به‌طور نسبی در شرایط رکود اقتصادی و افزایش بی‌ثباتی سیاسی نسبت به دو بازار طلا و ارز ریسک‌‌گریزی بیشتری دارند یا به عبارتی سرمایه‌گذاران بازار سهام از اطمینان ذهنی کمتری نسبت به دو بازار ارز و طلا برخوردارند. اما چرا معامله‌گران بازار سرمایه از معامله‌گران بازار طلا و ارز ریسک‌گریزترند؟ سعید اسلامی‌بیدگلی، دبیرکل کانون نهادهای سرمایه‌گذاری معتقد است اساساً مفهوم ریسک نه به‌معنای نوسانات آن بلکه به‌معنای احتمال کاهش ارزش، در بازار سهام توسط سرمایه‌گذاران بیشتر درک شده است. به اعتقاد او طبیعی است که مسئله تغییرات قیمت و کاهش ارزش دارایی به‌ویژه در دوره‌های زمانی کوتاه‌مدت در بازار سرمایه اهمیت بیشتری نسبت به سایر بازارها داشته باشد. این در حالی است که بازارهای ارز و طلا به‌نسبت، بازارهایی هستند که کمابیش دچار نوسانات کاهشی هم شده‌اند. بنابراین سرمایه‌گذار بازار سهام، توجه بیشتری نسبت به ریسک دارد و طبیعتاً در شاخصی که محاسبه می‌شود، ریسک‌گریزتر نشان داده می‌شود. به اعتقاد اسلامی‌بیدگلی نوسانات در بازارها تا حدودی به ماهیت خود بازار مربوط است و به نظر او برای کسانی که در این حوزه‌ها فعالیت می‌کنند نتایج بسیاری از پژوهش‌ها پیش از انتشار، قابل پیش‌بینی بوده است.

‌ به‌عنوان پرسش نخست لطفاً در خصوص اینکه چرا معامله‌گران بازار سهام از معامله‌گران بازار طلا و ارز ریسک‌گریزتر هستند توضیح دهید. این پرسش از این لحاظ قابل اهمیت است که جزئیات برخی مطالعات همچون مقاله «ریسک‌گریزی و ارزش در معرض خطر در پورتفوی دارایی‌های کلان» نشان می‌دهد بازار سهام در اقتصاد ایران مساوی با ریسک بیشتر است و بازار طلا و ارز ریسک کمتری برای معامله‌گرانش دارد.

در وهله اول از شما تشکر می‌کنم؛ به‌دلیل اینکه رسانه‌های عمومی کشور معمولاً به موضوعاتی که عمق علمی بیشتری دارند توجه کمتری می‌کنند و عمدتاً به مسائل حاشیه‌ای بازارها می‌پردازند. بسیار شایسته است که به لحاظ بنیادهای تئوری نیز به سیاستگذاران بازارهای مختلف از این مسیر کمک کرد. این در حالی است که ردپای نبود نظریه و تئوری در اداره ارکان مختلف بازارها و بخش‌های مختلف اقتصاد ایران هم‌اکنون نیز به‌وضوح در برنامه‌های وزرای پیشنهادی دولت سیزدهم قابل مشاهده است. وزرای پیشنهادی گهگاه حرف‌هایی می‌زنند و وعده‌هایی می‌دهند که بعضاً با مفاد و جزئیات ارائه‌شده در برنامه‌هایشان نیز تناقضات بسیار جدی دارد که این موضوع حکایت از آن دارد که به‌‌رغم اینکه برخی از آقایان تحصیلات مرتبط و مناسبی هم دارند، اما نظریه‌ای برای اداره امور در بسیاری از بخش‌های اقتصادی در چنته ندارند. این روند عملاً منجر می‌شود به اینکه بسیاری از سیاست‌ها حالت انفعالی به خود بگیرد. بنابراین از این منظر برای من اهمیت دارد در مورد موضوعی که پیرامون خود نظریه‌ها و تئوری‌های مختلفی دارد با شما صحبت کنم. من به طور خاص نمی‌خواهم درمورد جزئیات مقاله‌ای که در مورد میزان ریسک‌گریزی سرمایه‌گذاران بازارهای مختلف به‌ویژه بازار سهام، ارز و طلا تهیه شده و نتایج آن صحبت کنم زیرا درخصوص روش‌های بررسی شده در این مقاله و دیتاهایی که استخراج شده است ابهاماتی دارم و باید مطالعات دقیق‌تری انجام شود.

اما موضوع کلیدی که در پرسش شما نیز به آن اشاره شد این است که چرا مساله ریسک در بازار سهام بیشتر از بازار ارز و طلا تاثیرگذار است. قبل از پرداختن به این موضوع باید به دو نکته مهم اشاره کنم. در کشور ما به ویژه پس از جهشی که در اندازه بازار سرمایه ایران از سال 1397 تا امروز رخ داده است، صحبت کردن درمورد رفتار سرمایه‌گذاران در این بازارها باید با توجهات ویژه‌ای در دستور کار قرار بگیرد. به این دلیل که برای سرمایه‌گذاران عادی، نقدشوندگی در بازار سهام -به‌رغم تمام ایراداتی که نسبت به نقدشوندگی در بازار سرمایه وارد است- قابل مقایسه با بازارهای طلا و ارز نیست. اگر امروز 50 میلیارد تومان پول داشته باشیم، به‌راحتی نمی‌توانیم این پول را در بازار طلا و ارز سرمایه‌گذاری کنیم. زیرا هم حواشی معاملاتی بسیار زیادی دارد و هم گاهی خطرات امنیتی به‌دنبال دارد که نمونه‌های آن را طی سال‌های گذشته در این دو بازار مشاهده کرده‌ایم.

در این میان احتمالاً سرمایه‌گذارانی که منابع بسیار زیادی دارند، ناچار به بازار سهام رو می‌آورند. همچنین معامله‌گران حقوقی هم -غیر از بانک‌ها- معاملات جدی در بازار طلا و ارز ندارند و عمده معاملات خود را به سمت بازار سرمایه سوق می‌دهند. از این جهت تفاوت‌های ساختاری بین نوع معامله‌گران بازار ارز و طلا با بازار سهام وجود دارد. این مساله اول است که تا حدودی برخی از تفاوت‌های رفتاری بین این دو گروه را توضیح می‌دهد.

مساله بعدی این است که به‌طور سنتی و معمول در بازار ارز و طلای ایران به جز مقاطع کوتاهی که پس از جهش‌های بسیار بزرگ و ناگهانی تجربه شده است، دوران کاهشی کمتر مشاهده شده است. در سایر کلاس‌های دارایی‌هایی هم که در ایران قابل سرمایه‌گذاری هستند -که البته بسیاری از آنها در ادبیات جهانی جزو کلاس دارایی‌های سرمایه‌گذاری به شمار نمی‌روند (مانند خودرو)- این موضوع در ایران کمتر مشاهده می‌شود که دوران کاهشی (نزولی) داشته باشیم. در بازار بسیاری از دارایی‌ها، چسبندگی قیمت هم وجود دارد که مثال بارز و معروف آن بازار مسکن است.

اما در بازار سهام خود به خود نوسانات نزولی (کاهشی) زیادی مشاهده می‌شود. این موضوع باعث می‌شود، مفهوم ریسک به‌معنای احتمال کاهش ارزش دارایی، در بازار سهام توسط سرمایه‌گذاران بیشتر درک شود. طبیعی است که مساله تغییرات قیمت و کاهش ارزش دارایی به‌ویژه در دوره‌های زمانی کوتاه‌مدت در بازار سرمایه اهمیت بیشتری نسبت به سایر بازارها داشته باشد. این در حالی است که بازارهای ارز و طلا به‌نسبت، بازارهایی هستند که کمابیش دچار نوسانات کاهشی هم شده‌اند. بنابراین سرمایه‌گذار بازار سهام، توجه بیشتری نسبت به ریسک دارد و طبیعتاً در شاخصی که محاسبه می‌شود، ریسک‌گریزتر نشان داده می‌شود. نوسانات در بازارها تا حدودی به ماهیت خود بازار مربوط است و به نظر او برای کسانی که در این حوزه‌ها فعالیت می‌کنند نتایج بسیاری از پژوهش‌ها پیش از انتشار، قابل پیش‌بینی بوده است.

بنابراین چند موضوع را می‌توان محور اصلی این بحث قرار داد. نخست تفاوت ماهوی معامله‌گران بازار سهام با سایر بازارهای دارایی به‌ویژه ارز است؛ هم به لحاظ رفتاری، هم به لحاظ حجم معامله‌ای و هم به لحاظ نوع معامله‌گران حقوقی که ناشی از تفاوت‌های جدی است که در نوع نوسانات خود بازارها طی سال‌های گذشته در کشور ما مشاهده شده و باعث شده مساله مدیریت ریسک به‌ویژه در کوتاه‌مدت در بازار سهام اهمیت بیشتری پیدا کند.

نکته بعدی که به نظر من لازم است در مورد بازار سهام به آن اشاره کرد و مورد توجه قرار داد تفاوت رفتاری گروه‌های مختلف سرمایه‌گذاران است که این موضوع در مطالعه‌ای که انجام شده نادیده گرفته شده است. اگرچه در مقدمه این مقاله به این موضوع توجه شده است اما در خود مطالعه

شاخص کل بازار مورد بررسی قرار گرفته است. طبیعتاً در گروه‌های مختلف سرمایه‌گذاران و سهامداران هم می‌شود رفتارهای متفاوت سرمایه‌گذاری با درجات مختلف ریسک‌گریزی را مشاهده کرد. ایراداتی که در محاسبه شاخص وجود دارد هم از جمله موضوعاتی است که باید در جزئیات این پژوهش‌ها مورد توجه قرار گیرد.

موضوعی که در این بازارها اهمیت پیدا می‌کند، این است که عمدتاً وقتی ما درباره بازار ارز و طلا صحبت می‌کنیم، راجع به یک دارایی صحبت می‌کنیم که تقریباً همگن است. یعنی به هر حال ما در بازار طلا عمدتاً شاهد خرید و فروش سکه یا خرید و فروش طلای وزنی هستیم که در بخش دوم (طلای وزنی) هم آمار و داده‌های کمتری وجود دارد و هم حجم معاملات آن در بین سرمایه‌گذاران عادی بسیار پایین است. درمورد ارز هم یک همنوایی رفتاری بین همه ارزها وجود دارد و همان‌طور که اشاره کردم بخش بزرگی از معاملات خرد روی دلار انجام می‌شود و این ارز بیشترین تاثیر را در بازار دارد. اما زمانی که در مورد بازار سهام سخن می‌گوییم، راجع به دسته‌ای گسترده از دارایی‌هایی که با نوسانات بالا و ریسک‌های مختلف روبه‌رو هستند صحبت می‌کنیم. بنابراین در این بازار دارایی‌هایی وجود دارند که دارای ریسک بسیار بالایی هستند و دارایی‌هایی هم هستند که ریسک کمتری دارند و حتی ابزارهای ترکیبی وجود دارند مثل صندوق‌های سرمایه‌گذاری که خود پورتفویی از دارایی‌های مختلف هستند. نکته کلیدی این است که در بازار سرمایه دارایی‌هایی با ریسک‌های مختلف وجود دارد و سرمایه‌گذاران با درجات ریسک‌گریزی متفاوت می‌توانند سبد سرمایه‌گذاری خود را انتخاب کنند اما در بازارهای ارز و طلا ما با یک دسته دارایی از نظر ریسک و بازده انتظاری مواجه هستیم. این موضوع بازار سرمایه را نسبت به سایر بازارها جذاب‌تر می‌کند.

‌ سیاستگذاران دولت سیزدهم هنوز از برنامه مشخص و خاصی در مورد بازار دارایی‌ها رونمایی نکرده‌اند. به نظر شما با توجه به شرایط اقتصاد امروز ایران، وضعیت ریسک در بازارها به چه سمت‌و‌سویی هدایت می‌شود؟

با این نگاه که اساساً مساله ریسک در کدام یک از دارایی‌ها بیشتر مورد توجه است، باید گفت در بازار سرمایه به دلایلی که در سوالات قبل به آن اشاره کردم، مسئله ریسک بیشتر مورد توجه است. در بلندمدت اگر هدف سرمایه‌گذار، حفظ ارزش دارایی و در حقیقت محافظت از خود در مقابل تورم و شوک‌های اقتصادی باشد، بسیاری از سرمایه‌گذاران به سرمایه‌گذاری در مسکن و ارز و طلا روی می‌آورند و تنها پس از جهش‌های بزرگ صعودی این بازارها، ورود به آنها با تامل صورت می‌گیرد. اما در بازار سرمایه بخشی از سرمایه‌گذاری با هدف کسب بازدهی بیشتر است. طبیعتاً این نکته کلیدی است که فراموش کردم به آن اشاره کنم. اگر متوسط بازدهی را طی دوره‌های مختلف بلندمدت (40 سال گذشته) نگاه کنید، در همه دوره‌های 10 ساله، بازدهی بازار سرمایه از سایر بازارها بیشتر بوده است؛ پژوهش‌های زیادی هم این موضوع را تایید کرده است. این موضوع ثابت کرد که حتی با تئوری‌ها هم انتظار بروز ریسک و نوسانات بازدهی در این بازارها بیشتر است. بنابراین با تمرکز روی این موضوع که در کدام یک از این بازارها مساله مدیریت ریسک از اهمیت بیشتری برخوردار است، باید گفت همچنان بازار سهام دارای اهمیت بیشتری است. به ویژه اینکه در این بازار با تنوع دارایی و مساله تشکیل پورتفوی هم مواجه هستیم.

همچنین نباید فراموش کرد که به هر حال سرمایه‌گذاران، به‌ویژه آنهایی که منابع مالی قابل توجهی در اختیار دارند، خود ارز و طلا را هم در ایران به‌عنوان کلاس دارایی‌های قابل سرمایه‌گذاری شناسایی می‌کنند و در اصطلاح پورتفویی که تشکیل می‌دهند متشکل از تمام دارایی‌هاست؛ یعنی پورتفویی از سهام، طلا و سایر دارایی‌ها و حتی وجه نقد. بنابراین اگر به‌طور کلی به مساله مدیریت پورتفوی بپردازیم، می‌بینیم که باید به ترکیب این دارایی‌ها در پورتفوی اشخاص هم توجه داشته باشیم و بعد هم به ترکیب دارایی‌ها در داخل هر کدام از دسته دارایی‌ها. اما زمانی که به مساله یک کلاس دارایی بپردازیم، طلا و ارز تنوع ندارند، اما در بازار سهام همچنان تنوع دارایی از نظر ریسک و بازده انتظاری وجود دارد.

فراموش نکنیم که در بازار سرمایه هم می‌توانیم دارایی‌های کاملاً وابسته به ارز یا طلا را در پورتفوی خودمان قرار دهیم. بنابراین اگر سرمایه‌گذاری علاقه‌مند به سرمایه‌گذاری در حوزه طلا و ارز باشد، چرا ریسک و بازده اهمیت دارد؟ می‌تواند در بازار سهام سرمایه‌گذاری کند. اساساً سیاستگذار باید به این موضوع توجه کند که می‌تواند در بازار سرمایه، برای سرمایه‌گذاران مختلف فرصت سرمایه‌گذاری در کلاس‌های مختلف دارایی ایجاد کند.

‌ طی چند سال اخیر حاشیه‌ها و نوسانات زیادی در بازارهایی چون سهام، طلا و ارز به وجود آمد و سیاست‌های متنوعی درخصوص این بازارها در دستورکار قرار گرفته است. توصیه شما به سیاستگذاران برای جذب سرمایه‌ها در این بازارها چیست؟ به نظر شما چگونه می‌توان ریسک سرمایه‌گذاری را در بازارها کاهش داد؟

می‌توان در چند بخش به این چرا ریسک و بازده اهمیت دارد؟ سوال پاسخ داد. یکی از بزرگ‌ترین آسیب‌هایی که در بازارهای دارایی به سرمایه‌گذاران وارد می‌شود، ریسک‌هایی است که از سطح اقتصاد کلان به بازارها تحمیل می‌شود. به‌ویژه درمورد بازار سهام طی دو سال گذشته بسیاری از سرمایه‌گذاران که اکثراً هم جدیدالورود بودند، این موضوع را درک کرده‌اند. یعنی بخش بزرگی از نوسانات بازارها به‌ویژه بازار سهام ناشی از بی‌ثباتی در متغیرهای اقتصاد کلان کشور است. بنابراین توجه به ایجاد ثبات اقتصادی و برنامه‌ریزی در اقتصاد کلان و تا حدی قابل پیش‌بینی بودن برخی از متغیرهای اقتصادی، یکی از موضوعات مهمی است که در این حوزه وجود دارد.

نکته بعد موضوعی است که در برنامه وزیر پیشنهادی اقتصاد هم مشاهده می‌شود و آن تنوع در ابزارهای مالی است. در سوال قبل به این موضوع اشاره کردم که حتی می‌توان سرمایه‌گذارانی را که متمایل به سرمایه‌گذاری در بازار طلا هستند از طریق ایجاد ابزارهایی به سمت معامله در بازار سرمایه حرکت داد که نقدشوندگی بالاتری نیز دارند. علاوه بر این فراهم کردن زیرساخت‌ها و البته بخشی از ابزارها هم مانند ابزارهای مدیریت ریسک و ابزارهای مشتقه می‌تواند فرصت‌های سرمایه‌گذاری در بازارهای مالی ایجاد کند.

سیاستگذاران باید این نکته را در نظر داشته باشند که امنیت در همه جوامع و در همه ابعاد از اهمیت خاصی برخوردار است، به ویژه هنگامی که صحبت از سرمایه و سرمایه‌گذاری می‌شود این موضوع از جایگاه منحصر به فردی برخوردار می‌شود. چرا که افراد برای سرمایه‌گذاری از مصرف خود کم می‌کنند و به عبارتی از میزان مطلوبیتی که در زمان حال می‌توانستند به دست بیاورند چشم‌پوشی کرده و آن را به تاخیر می‌اندازند. بنابراین آنها انتظار دارند که نه‌تنها این میزان مطلوبیت محفوظ نگه داشته شود بلکه افزایشی نیز به عنوان پاداش دریافت دارند. این موضوع را نباید از نظر دور داشت که سرمایه‌گذاران به هنگام اخذ تصمیمات سرمایه‌گذاری در بازارهای مختلف هم‌زمان به ریسک و بازده آن پروژه‌ها به عنوان یکی از عمده‌ترین عوامل سرمایه‌گذاری توجه خاص می‌کنند. از طرف دیگر معیار تعیین و اندازه‌گیری رشد اقتصادی، رشد تولید ناخالص داخلی و محرک اصلی تولید، میزان سرمایه‌گذاری است. سرمایه‌گذاری به عنوان موتور رشد اقتصادی، در تمام کشورهای جهان از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.

ریسک چیست و انواع ریسک سرمایه گذاری کدامند؟

انواع ریسک

معمولا زمانی که صحبت از انواع ریسک به میان می‌آید، کلمه خطر برجسته می‌شود؛ اما باید بدانیم که ریسک فقط دربردارنده خطر و مفهومی منفی نیست. ریسک در معنای کلی، نا اطمینانی از آینده را نشان می‌دهد. ممکن است ما خود را در معرض ریسک قرار دهیم و با فرصت‌های مثبت مواجه شویم. این فرصت‌های مثبت در مفاهیم مالی قابل توضیح هستند. بنابراین ریسک دارای دو بعد مثبت و منفی است. عموماً مفهوم ریسک در مالی و سرمایه‌گذاری مورد توجه است. در مقاله پیش رو قصد داریم به توضیح انواع ریسک بپردازیم.

چرا ریسک وجود دارد و انواع آن کدامند؟

از آغاز پیدایش تمدن، انسان‌ها همواره با عوامل متغیر و خطرهای زیادی مواجه بوده‌اند و احتمال خسارت همواره وجود داشته است. انسان نخستین با مخاطرات طبیعی مواجه بوده و به تدریج آموخته است که اتفاقات ناخوشایند را پیش‌بینی کند و برای مقابله با آن‌ها‌ آماده باشد. هر چه میزان رشد و پیشرفت انسان بیشتر می‌شود، در معرض تصمیم‌گیری‌ها‌ و پیچیدگی‌های بیشتری قرار می‌گیرد و در معرض ریسک‌های بیشتری قرار می‌گیرد.

انواع ریسک

به طور کلی، موقعیت‌های ریسکی که افراد با آن مواجه می‌شوند معمولا شامل دو دسته می‌شود:

این ریسک‌ها در واقع همان خطرات فیزیکی مثل خطر تصادف، بیماری، طلاق، بلایای طبیعی و …. هستند که عمدتا در اختیار ما نیستند و در صورت وقوع، نتیجه‌ای جز خسارت ندارند. این ریسک‌ها عموماً قابلیت بیمه شدن دارند و همیشه موجب زیان می‌شوند.

انواع ریسک

این نوع ریسک‌ها معمولا در شرایط اقتصادی قابل اندازه‌گیری هستند و نتیجه احتمالی آن‌ها می‌تواند سود یا زیان باشد. انواع سرمایه‌گذاری‌های اقتصادی، بازی‌های مبتنی بر شرط‌بندی، از جمله چنین ریسک‌هایی هستند.

انواع ریسک

ریسک‌های چرا ریسک و بازده اهمیت دارد؟ نوع اول کاملا زیان ده هستند و با بیمه کردن می‌توان خسارات ناشی از آن را کاهش داد. اما ریسک‌های نوع دوم می‌توانند به نتایج مثبت و سود ده ختم شوند. در ادامه به تقسیم بندی ریسک‌های پویا که در سرمایه‌گذاری با آن مواجه هستیم، می‌پردازیم. بهتر است ابتدا “مفهوم ریسک” در سرمایه‌گذاری را تعریف کنیم، در مفهوم مالی به احتمال اختلاف میان بازده مورد انتظار و بازده واقعی ریسک گفته می‌شود. این انحراف بازده می‌تواند مثبت یا منفی باشد، هر اندازه احتمال عدم موفقیت در سرمایه‌گذاری بیشتر باشد، در اصطلاح گفته می‌شود که ریسک سرمایه‌گذاری بیشتر خواهد بود.

طبقه بندی افراد از نظر پذیرش انواع ریسک

سرمایه‌گذاران را از منظر پذیرش ریسک می‌توان به سه دسته تقسیم‌ نمود:

  • افراد ریسک‌گریز: این افراد رویکرد محافظه‌کارانه دارند. این شخص ترجیح می‌دهد، بازده مطمئنی داشته باشد و احتمال موفقیت وی بالا باشد.
  • افراد ریسک‌پذیر: این افراد رویکرد جسورانه دارند شخص ریسک بالا را به منظور دریافت سود بالاتر می‌پذیرد.
  • افراد خنثی نسبت به ریسک: سومین گروه افرادی هستند که به اصطلاح آن‌ها‌ را ریسک خنثی می‌نامند. این افراد ارزش پولی را مقدار ارزش اسمی‌ آن می‌دانند.

انواع ریسک

ریسک‌پذیری و ریسک گریزی به معنای به استقبال ریسک رفتن و از ریسک فراری بودن نیست. بلکه نشان می‌دهد، افراد ریسک گریز در ازای پذیرش یک واحد ریسک بیشتر، بازدهی بیشتری نسبت به یک واحد ریسک‌پذیرفته شده قبلی انتظار دارند. همچنین افراد ریسک‌پذیر در ازای پذیرش یک واحد ریسک بیشتر، بازدهی کمتری نسبت به یک واحد ریسک‌پذیرفته شده قبلی توقع دارند. این اصل که کسب بازده بالاتر تنها با پذیرش ریسک بیشتر امکان پذیر است بیانگر این حقیقت است که نمی‌توان ریسک نکرد و بازده به دست آورد و در مقابل نیز اگر سرمایه‌گذاری ریسک بالاتری بپذیرد به طور طبیعی باید انتظار بازده بالاتری داشته باشد. در واقع شما با پذیرش ریسک بیشتر پاداش دریافت می‌کنید که به آن صرف ریسک می‌گویند. صرف ریسک در سرمایه‌گذاری‌هایی که ریسک بالاتری دارند، بیشتر است.

معیارهای سنجش انواع ریسک سرمایه گذاری

برای اندازه‌گیری ریسک سرمایه‌گذاری معیارهای متفاوتی وجود دارد که یکی از مهم‌ترین آن‌ها ‌انحراف معیار بازده تاریخی یا میانگین یک سرمایه‌گذاری است. بالا بودن انحراف معیار محاسبه شده نشان‌دهنده بالا بودن ریسک سرمایه‌گذاری می‌باشد. شرکت‌‌های بسیاری زمان و منابع مالی خود را صرف شناسایی ریسک‌های متفاوتی که در معرض آن هستند قرار داده تا بتوانند ریسک خود را ارزیابی و مدیریت کنند. عموماً ریسک‌های سرمایه‌گذاری، به دو نوع اساسی تقسیم می‌شود:

۱- ریسک سیستماتیک

این نوع ریسک، مربوط به شرایط سیاسی و اقتصادی کلان جامعه است که قابل حذف نیست. ریسک سیتماتیک بر کل بازار اثر می‌گذارد و محدود به صنعت خاص نیست.

ریسک سیستماتیک

۲- ریسک غیرسیستماتیک

برخلاف ریسک سیستماتیک، این نوع ریسک قابل کنترل و کاهش است. ما می‌توانیم شرکتی را که در اثر تصمیم‌گیری‌های نادرست یا شرایط بحرانی با افت قیمتی مواجه شده را خریداری نکنیم و از این ریسک جلوگیری کنیم. به جز دو مورد فوق، انواع دیگری نیز از ریسک وجود دارد که برخی زیرمجموعه همین دو نوع ریسک هستند.

ریسک غیرسیستماتیک

۳- ریسک نرخ سود (Interest rate risk)

اگر چند گزینه برای سرمایه‌گذاری داشته باشیم، این نوع ریسک مطرح می‌شود. به عنوان مثال سرمایه‌گذاری در سهام یا اوراق مشارکت. تفاوت نرخ سود این دو سرمایه‌گذاری می‌تواند ما را به یکی از دو گزینه که ریسک کمتری برای ما دارد، سوق دهد. مثلاً اگر خرید سهام ۲۰ درصد سود و خرید اوراق سود ثابت ۱۵ درصدی داشته باشد و بانک سود اوراق را تا سطح ۲۰ درصد افزایش دهد در این صورت به صرفه است که با ریسک کمتری اوراق خریداری کنیم نه سهام. این نوع ریسک معمولا روی اوراق مشارکت و اوراق بدهی بیشتر اثر می‌گذارد.

۴- ریسک تورم (Inflation risk)

رشد نرخ تورم باعث می‌شود بر بازدهی سرمایه‌گذاری موثر است؛ زیرا بازدهی خالص از اختلاف بازدهی ناخالص و نرخ تورم حاصل می‌شود. به طور مثال اگر انتظار بازدهی ۵۰ درصدی داشته باشیم و نرخ تورم سالانه ۱۵ درصد داشته، در نهایت ۳۵ درصد بازدهی خواهیم داشت. هرچه نرخ تورم افزایش یابد از میزان بازدهی ما در این حالت کاسته می‌شود. پس باید سرمایه‌گذاری انتخاب کنیم که بازدهی بیشتری داشته و در نهایت پس از کسر تورم، رضایت ما را فراهم کند. به این نوع ریسک که در اثر افزایش نرخ تورم به فرد تحمیل می‌شود، ریسک تورم می‌گویند.

۵- ریسک مالی (Financial risk)

شرکت‌ها در صورت‌های مالی خود بخشی تحت عنوان، تسهیلات و تعهدات مالی دارند. هرچه تعهدات مالی شرکت و وام‌های دریافتی بیشتر باشد، توان شرکت جهت توسعه و گسترش و افزایش سوددهی کاهش می‌یابد. به این نوع ریسک، ریسک مالی گفته می‌شود. بسیاری از سرمایه‌گذاران با لحاظ این نکته سهام شرکت‌ها را خریداری می‌کنند و از شرکت‌هایی که تعهدات مالی زیادی دارند به دلیل ریسک مالی فاصله گرفته و به سراغ گزینه‌های کم ریسک تر می‌روند.

۶- ریسک نقدشوندگی (liquidity risk)

دارایی مطلوب، دارایی است که قدرت نقدشوندگی بالا دارد. اگر دارایی به راحتی فروش نرود، صاحب آن دارایی، با ریسک نقدشوندگی مواجه است. در مورد سهام نیز این ریسک وجود دارد. فرض کنید قصد دارید سهام شرکتی را در بازار به فروش برسانید ولی به دلیل عملکرد نامناسب شرکت، کسی سهام را نمی‌خرد. در این حالت شما با ریسک نقد شوندگی مواجه هستید. هرچه سرعت خرید و فروش سهمی بیشتر باشد و معاملات آن را روان‌تر باشد این ریسک در آن کم رنگ‌تر است.

۷- ریسک نرخ ارز (currency risk)

در مورد شرکت‌های واردات محور، ریسک نرخ ارز بسیار با اهمیت است. اگر شرکت مورد نظر شما، عمده مواد اولیه خود را وارد می‌کند، با رشد نرخ ارز، درگیر چالش ریسک نرخ ارز خواهد شد و هزینه زیادی را متحمل می‌شود. با رشد هزینه‌ها، سود دهی شرکت کاسته شده و نتیجه نهایی، عدم رغبت سرمایه‌گذاران به خرید شرکت مذکور است. البته این ریسک، نوعی ریسک غیر سیتماتیک محسوب می‌شود که توسط شرکت‌ها قابل کنترل نیست.

۸- ریسک تجاری

در ریسک تجاری به این موضوع توجه می‌شود که آیا شرکت قادر به فروش محصولات و تامین هزینه‌های عملیاتی خود است یا خیر؟ به عبارتی، ریسک تجاری کلیه هزینه‌های یک کسب و کار برای عملیاتی ماندن را در نظر می‌گیرد. این هزینه‌ها شامل حقوق، هزینه تولید، اجاره تسهیلات، دفتر و هزینه‌های اداری می‌شود. سطح ریسک تجاری یک شرکت تحت تأثیر عواملی مانند هزینه کالاها، حاشیه سود، رقابت و سطح کلی تقاضا برای محصولات یا خدماتی است که می‌فروشد، می‌باشد.

۹- ریسک اعتباری یا ریسک نکول

ریسک اعتباری یا نکول، ریسک عدم بازپرداخت سود یا اصل بدهی قلمداد می‌شود. این نوع ریسک برای سرمایه‌گذاران اوراق قرضه، نگران کننده است. اوراق قرضه دولتی، کمترین میزان ریسک نکول و به همین ترتیب کمترین بازده را دارند. از طرف دیگر اوراق بهادار شرکت، دارای بالاترین میزان ریسک نکول و در نتیجه نرخ بهره بالاتر هستند.

۱۰- ریسک کشور

ریسک کشور، به عدم توانایی یک کشور در پرداخت تعهدات مالی گفته می‌شود. در صورت بروز چنین ریسکی، به عملکرد سایر بخش‌های مالی کشور نیز صدمه وارد می‌شود. آسیب سایر کشورهای در ارتباط با آن نیز محتمل است. این ریسک در غالب کشورهای در حال توسعه که کسری بودجه شدید دارند، رخ می‌دهد.

۱۱- ریسک سیاسی

ریسک سیاسی زیرمجموعه ریسک سیستماتیک است. در این حالت، بی‌ثباتی سیاسی، جنگ، کنترل‌های نظامی، تغییر قوانین دولتی، روی تصمیم‌های سرمایه‌گذاری اثر می‌گذارد. این نوع ریسک با عنوان ریسک ژئوپلیتیک نیز شناخته می‌شود. نکته‌ای که در مورد این ریسک وجود دارد، آن است که هر چه افق زمانی سرمایه‌گذاری طولانی‌تر شود، این ریسک بیشتر می‌شود.

جمع بندی انواع ریسک

در این مقاله با تعریف ریسک آشنا شدیم. انواع مختلف ریسک از منظرهای مختلف را بررسی کردیم. همچنین با طبقه بندی پذیرش ریسک در افراد مختلف، آشنا شدیم. به طور کلی، ریسک‌هایی که با آن مواجه هستیم؛ دو نوع قابل پویا و خالص هستند. ریسک‌های خالص عموماً زیان ده هستند و هدف ما صرفا کنترل ریسک‌های پویا است. به منظور کاهش زیان‌های ناشی از ریسک‌های سرمایه‌گذاری، چندین راه حل وجود دارد. لازم به ذکر است که ما قادر نیستیم همه ریسک‌های سرمایه‌گذاری را مهار کنیم. بلکه با دانش و تجربه حاصل از مدیریت ریسک می‌توانیم آن را به سطح قابل تحملی کاهش دهیم. یکی از راه‌های کاهش ریسک سرمایه‌گذاری، سبد دارایی است. در واقع با سرمایه‌گذاری در چند سهام، ریسک کلی سبد سهام کمتر از مجموع ریسک‌های تک‌ تک سهام خواهد شد. استفاده از تنوع بخشی این امکان را فراهم می‌کند که با کنار هم قراردادن دارایی‌های مالی متنوع ریسک کمتری را متحمل شویم. استفاده از سهام مختلف در سبد سرمایه‌گذاری موجب کاهش ریسک غیرسیستماتیک می‌گردد. تنوع‌بخشی باید با دانش و تجربه کافی صورت بگیرد و در صورت امکان از متخصصین این امر بهره گرفته شود. درحالی‌که اکثر متخصصان سرمایه‌گذاری موافق هستند که تنوع سازی نمی‌تواند در برابر ریسک آن‌ها را تضمین کند، می‌توان گفت تنوع سازی مهم‌ترین چرا ریسک و بازده اهمیت دارد؟ مؤلفه برای کمک به یک سرمایه‌گذار در رسیدن به اهداف مالی دوربرد است و این درحالی‌که ریسک مالی را به حداقل می‌رساند.

تناسب ریسک و بازده در سرمایه گذاری

تناسب ریسک و بازده در سرمایه گذاری

در انتخاب یک دارایی مالی مثل سهام، توجه به اطلاعاتی که می ‌تواند بر قیمت آن دارایی تأثیرگذار باشد، بسیار حائز اهمیت است، چون تصمیم‌گیری براساس اطلاعات می‌تواند تا حد زیادی ریسک سرمایه‌ گذاری شما را کاهش دهد.

در بورس اوراق بهادار، نوعی از دارایی با عنوان دارایی مالی یا اصطلاحا دارایی کاغذی خرید و فروش می‌شود. سهام، اوراق مشارکت و سایر انواع اوراق بهادار، ازجمله این دارایی‌های مالی هستند. همچنین ارزش دارایی مالی، به پشتوانه یک دارایـی دیگر تعیین می‌شود. برای مثال، ارزش سهام یک شرکت به عملکرد شرکت مذکور بستگی دارد و با بهبود و یا ضعف عملکرد شرکت، ارزش سهام آن هم بالا و پایین می‌رود.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بازار سرمایه(سنا)، در انتخاب یک دارایی مالی مثل سهام، توجه به اطلاعاتی که می ‌تواند بر قیمت آن دارایی تأثیرگذار باشد، بسیار حائز اهمیت است، چون تصمیم‌گیری براساس اطلاعات می‌تواند تا حد زیادی ریسک سرمایه‌ گذاری شما را کاهش دهد. اما ریسک، چیست؟ و چطـور می‌توان ریسک سرمایـه‌گذاری در بورس را کاهش داد؟

در یک تعریف بسیار ساده، ریسک، احتمال محقق نشدن پیش‌بینی‌ هاست. برای مثال، فرض کنید قیمت سهام شرکت الف در حال حاضر 150 تومان است. شما پیش‌ بینی می ‌کنید که قیمت سهام این شرکت در ماه آینده به 160 تومان برسـد و براساس این پیش‌ بینی، اقدام به خرید سهام می‌ کنید.

در اینجا دو حالت ممکن است رخ دهد: یا سهام مزبور در ماه آینده به 160 تومان یا بالاتر از آن می ‌رسد که در این صورت شما ریسک سرمایه ‌گذاری را با موفقیت پشت سر گذاشته‌اید و به اصطلاح ریسک سرمایه‌ گذاری شما صفر بوده است یا اینکه پیش ‌بینی شما محقق نمی‌ شود و سهام آن شرکت با قیمتی کمتر از آنچه پیش ‌بینی کرده بودید، به فروش می‌ رسد. مثلا در ماه آینده قیمت سهام مزبور به 155 تومان می ‌رسد. در این صورت پیش ‌بینی شما با 50 درصد عدم موفقیت همراه بوده است. بدین ترتیب مشخص می‌شود که چرا ریسک و بازده اهمیت دارد؟ تعریف دیگر ریسک، احتمال عدم موفقیت است. هر اندازه احتمال عدم موفقیت در سرمایه‌ گذاری بیشتر باشد، اصطلاحا ریسک سرمایه‌گذاری بیشتر خواهد بود.

بنابراین، با دقت در مفهوم ریسک می‌توان به دو نکتـه اساسی پی برد:

1-پیش‌بینی صحیح نقش بسیار زیادی در کاهش ریسک سرمایه‌ گذاری دارد

2-چون لزوما همواره پیش‌ بینی‌ ها بطور کامل منطبق بر واقعیت نخواهد بود، لذا فردی که قصد دارد با خرید سهام در بورس سرمایه‌گذاری کند، بایـد توانایی پذیرش ریسک را داشته باشد.

البته در آینـده، بیان خواهیم کرد که در سال‌های اخیر چرا ریسک و بازده اهمیت دارد؟ و با طراحی برخی شیوه ‌های جدید سرمایه‌ گذاری در بورس، امکان سرمایه‌ گذاری بدون ریسک در بورس هم برای افراد فراهم شده است. اما به هر حال، باید توجه داشت که موضوعـی تحت عنوان ریسک، همواره باید در سرمایه ‌گذاری ‌ها مدنظر قرار گیرد.

اما در کنار مفهوم ریسک، مفهوم دیگری نیز همواره در ادبیات سرمایه‌ گذاری مورد استفاده قرار می ‌گیرد؛ مفهومی به نام بازده. منظور از بازده، درآمد حاصل از سرمایه‌ گذاری است. در برنامه‌ های قبل، توضیح دادیم که فردی که سهامی را خریداری می‌کند، از دو محل،کسب درآمد می‌ کند: اول دریافت سود نقدی سالانه و دوم، درآمد ناشی از افزایش قیمت سهام. مجموع این دو را بازده می ‌گویند. مثلا فرض کنید فردی، سهام شرکتی را به قیمت 150 تومان خریداری می ‌کند. اگر این شرکت در پایان سال، به ازای هر سهم، 15 تومان سود نقـدی به سهامدارانش بدهـد و قیمت سهم هم در پایان سال، به 195 تومان برسد، بنابراین بازده سرمایه ‌گذاری فرد در مجموع 40 درصد بوده است، 10 درصد بازده ناشی از دریافت سود نقدی و 30 درصد بازده ناشی از افزایش قیمت سهام.

فرض کنید شما به جای خرید سهام یک شرکت، اوراق مشارکت را از بانک خریداری کرده ‌اید و نرخ سود سالانه اوراق مشارکت هم 20 درصد تعیین شده است. مشخص است که بازده سرمایه‌ گذاری شما در یک سال از طریق اوراق مشارکت 20 درصد خواهد بود. در واقع، در اوراق مشارکت، برخلاف سهام، قیمت خود اوراق مشارکت ثابت است و سرمایه ‌گذار، فقط سود ثابتی را در فواصل زمانی تعریف شده دریافت می‌ کند.

سؤالی که مطرح می ‌شود این است که چرا باید یک نفر سهامی را خریداری کند که 40 درصد بازده دارد ولی فرد دیگری به 20 درصد بازده راضی می‌شود؟

اگر از شما چنین سؤالی را بپرسند، چه جوابی دارید؟ احتمالا پاسخ می‌دهید:

- از کجا معلوم که سهام شرکت مورد نظر، حتما 40 درصد بازدهی داشته باشد؟

-اگر قیمت سهم برخلاف پیش‌ بینی‌ ها، به 195 تومان نرسید، چه می‌شود؟

-اگر شرکت سود نقدی کمتری از مقدار پیش‌ بینی‌ شده توزیع کرد، تکلیف چیست؟

-خرید اوراق مشارکت، حداقل این تضمین را دارد که قطعا 20 درصد بازدهی به دست خواهد آمد و پاسخ‌ هایی از این دست.

اما با وجود همه این تردیدها، بسیارند سرمایه ‌گذارانی که ترجیح می‌ دهند بجای دریافت بازدهی 20 درصدی بدون تحمل ریسک، ریسک بیشتری را متحمل شوند و در ازای پذیرش این ریسک، بازدهی بیشتری بدست آورند. به همین علت است که به بازده، پاداش ریسک هم می ‌گویند؛ یعنی کسب بازدهی بیشتر، در ازای پذیرش ریسک بیشتر و کسب بازدهی کمتر، در ازای پذیرش ریسک کمتر.

نسبت شارپ چیست و چگونه محاسبه می‌شود؟

نسبت شارپ چیست و چگونه محاسبه می‌شود

شاید اصطلاح نسبت شارپ را در طول فعالیت و حضور خود در بازارهای مختلف مالی، زیاد شنیده باشید. این یکی از اصطلاحات رایج در بازارهای مالی است. معامله‌گران بازار ارز دیجیتال با اصطلاح نرخ بازگشت سرمایه غریبه نیستند. در اصل این نسبت برای ارزیابی عملکرد تعدیل شده ریسک یک رمزارز استفاده می‌شود. در یک تعریف کلی این نسبت به سرمایه‌گذار می‌گوید که با نگهداری یک دارایی پرخطر چه مقدار بازده اضافی دریافت خواهد کرد.

نرخ بازگشت سرمایه در واقع نسبت درآمد ما از یک سرمایه‌گذاری به سرمایه اولیه است. دور از انتظار نیست اگر قیمت ارزهای دیجیتال در سقوط و صعود ما را شگفت‌زده کند، اما نسبت شارپ می‌تواند به ما نشان می‌دهد میزان بازدهی سرمایه نسبت به ریسک چقدر است.

اکثر افراد فعال حوزه مالی می‌دانند که چگونه این شاخص را محاسبه کنند و اطلاعات به‌دست‌آمده از این فرمول چه چیزی را نشان می‌دهد. اگر شما درباره این نسبت چیزی نمی‌دانید و درباره استفاده درست ازآن برای کاهش ریسک معاملات خود اطلاعاتی ندارید، وقت آن رسیده تا اطلاعات خود را در این باره کامل کنید. همراه ما در مجله تخصصی والکس چرا ریسک و بازده اهمیت دارد؟ بمانید.

نسبت شارپ چیست؟

Sharp Ratio، عددی است که نشان می‌دهد بازده یک سرمایه‌گذاری بدون ریسک، چقدر تضمین شده است. در واقع نسبت ریسک است که به سرمایه‌گذار کمک می‌کند تا میانگین بازده سرمایه‌گذاری را در مقایسه با ریسک‌های احتمالی آن تخمین بزند.

با کم‌کردن نرخ بدون ریسک از نرخ بازده مورد انتظار پرتفوی و تقسیم نتیجه بر انحراف استاندارد که در غیر این صورت به‌عنوان معیار آماری نوسانات دارایی شناخته می‌شود، محاسبه می‌شود.

نسبت شارپ به شما کمک می‌کند تا ببینید در مقایسه با سرمایه‌گذاری بدون ریسکی انجام داده‌اید، آیا ریسکی که انجام داده‌اید شما را به سود و بازدهی رسانده است یا نه؟این فرمول را ویلیام شارپ در سال ۱۹۶۶ طراحی کرده و توسعه داده است. شارپ در سال ۱۹۹۰ برنده جایزه نوبل در علوم اقتصادی شد.

نسبت شارپ چیست

چگونه نسبت شارپ را تفسیر کنیم؟

ریسک ذاتی یک سرمایه‌گذاری وقتی تعریف می‌شود که انحراف استاندارد آن تعیین شود. پس نسبت شارپ بالاتر نشان‌دهنده ظرفیت بازدهی بهتر یک رمزارز برای هر واحد ریسک اضافی است. این نسبت می‌تواند توجیهی برای نوسانات اساسی رمزارز باشد. در واقع، می‌توانید از شاخص شارپ ارز دیجیتال برای مقایسه رمز ارزها استفاده کرد. محاسبه نرخ بازگشت سرمایه یا ROI هم کمک می‌کند تا اطلاعات بیشتری درباره Sharp Ratio یک رمزارز به دست آورد.

این نسبت را می‌توان با درنظرگرفتن نتیجه به شکل‌های زیر تفسیر کرد:

۱. نسبت بالاتر از ۱.۰ قابل‌قبول است.

۲. نسبت بالاتر از ۲.۰ در محاسبات بسیار خوب است.

۳. نسبت ۳.۰ یا بالاتر عالی ارزیابی می‌شود.

۴. نسبت زیر ۱.۰ به حداقل بازده کافی نمی‌رسد.

۵. نسبت منفی به این معنی است که نرخ بدون ریسک بیشتر از بازده سبد سهام است یا انتظار می‌رود بازده سبد سهام منفی باشد.

چرا شاخص شارپ مهم است؟

همان‌طور که شارپ در دیگر بازارها سرمایه‌گذاری، مثل بورس کارآمد است، شارپ ارز دیجیتال هم ابزار بسیار مهمی در این بازار محسوب می‌شود. معنی شارپ در ارز دیجیتال در واقع همان تمایل سرمایه‌گذاران برای کسب بازده بالاتر با ابزارهای بدون ریسک است. ازآنجایی‌که این نسبت بر اساس انحراف معیار محاسبه می‌شود که خود یک واحد اندازه‌گیری ریسک در سرمایه‌گذاری است، شاخص شارپ میزان بازده حاصل از یک سرمایه‌گذاری را بعد از درنظرگرفتن تمام ریسک‌های ممکن نشان می‌دهد. در واقع این شاخص، مفیدترین شاخص تعیین عملکرد یک سرمایه در بازار است که شما به‌عنوان سرمایه‌گذار باید از آن مطلع باشید.

تعیین میزان بازده

مکانیسمی برای تعیین عملکرد یک صندوق سرمایه‌گذاری در برابر سطح معینی از ریسک است. هرچه این نسبت بالاتر باشد، عملکرد آن نسبت به ریسک موجود بهتر خواهد بود. اگر Sharp Ratio منفی به دست آوردید، بهتر است در نحوه سرمایه‌گذاری خود تجدیدنظر کنید.

مقایسه عملکرد دارایی‌های مختلف

شاخص شارپ می‌تواند به‌عنوان ابزار مقایسه دو سرمایه‌گذاری مختلف در یک بازار به کار گرفته شود. برای مثال، شما می‌توانید این شاخص را برای مقایسه میزان بازده و ریسک بیت کوین و اتریوم محاسبه کنید. با این کار دو رمزارز مختلف که ریسک‌های مشابهی دارند را با میزان بازده احتمالی آ‌نها مقایسه خواهید کرد.

مقایسه عملکرد دارایی‌های مختلف

مقایسه عملکرد دارایی در برابر معیار بازدهی

نسبت شارپ می‌تواند به شما بگوید رمزارزی که انتخاب کردید، آینده بهتری نسبت به ارزهای مشابه در همان دسته‌بندی دارد یا خیر. در واقع به شما کمک می‌کند افق دید بازتری پیدا کرده و وضعیت دارایی خود را بهتر بررسی کنید. فرض کنید که شاخص شارپ معیار در بازار رمزارزها، حداقل ۱.۵ است. با محاسبه این شاخص برای دارایی خودتان می‌توانید بفهمید این رمزارز نسبت به کل بازار عملکرد خوبی دارد یا خیر.

چطور ریسک سرمایه‌گذاری را با Sharp Ratio کاهش دهیم؟

شاخص شارپ یکی از قدرتمندترین ابزارهای مورد استفاده برای انتخاب بهترین رمزارز دیجیتال است تا بتوان بازدهی و سود‌دهی مناسبی از آن رمزارز به دست آورد. Sharp Ratio تا حد زیادی ریسک و بازده یک سرمایه‌گذاری را نشان می‌دهد. معنی شارپ در ارز دیجیتال به این صورت است که سرمایه‌گذار با متنوع کردن سبد دارایی‌های خود می‌تواند ریسک کل سرمایه را تا حد قابل‌قبولی کاهش دهد.

در واقع با سرمایه‌گذاری در بازارهای مختلف که نسبتاً از همدیگر مستقل عمل می‌کنند، می‌توانید نسبت سود و ریسک سرمایه‌گذاری‌های خود را در حد تعادل نگه داشته و امنیت ارزش دارایی خود را تضمین کنید.

ازآنجایی‌که اعداد و اطلاعاتی که به دست می‌آید، به واقعیت بسیار نزدیک هستند، می‌تواند بازخوردی کارآمد و عینی در مورد عملکرد ارزهای دیجیتالی ارائه دهد. با نگاه‌کردن به شاخص شارپ می‌توان میزان ریسکی را که دو رمزارز با بازدهی اضافی نسبت به نرخ بدون ریسک مواجه شده‌اند، ارزیابی کنید.

این یک ابزار بسیار قدرتمند، اثرگذار و همچنین استاندارد برای مقایسه وجوهی است که از استراتژی‌های مختلفی مانند رشد یا ارزش یا ترکیب استفاده می‌کنند.در حالت ایده‌آل، ممکن است رمز ارزی را که نسبت شارپ بالاتری دارد، گزینه بهتری برای سرمایه‌گذاری باشد. بااین‌حال، اگر رمزارز نوسانات زیادی داشته باشد، این نوع تصور وجود دارد که نمی‌توان به‌عنوان یک رمزارز مورد اعتماد به آن نگاه کرد. این بدان معناست که قیمت ارزهای دیجیتال و یا به طور خاص، رمزارزی که با نوسانات متوسط ​​به بازدهی ۷ درصدی می‌رسد، همیشه بهتر از صندوقی است که بازدهی ۸ درصدی با فراز و نشیب‌های زیاد دارد. بنابراین، شارپ بالاتر به این معنی است که رابطه بین ریسک و بازده رمزارز ایده آل است و مارک کپ ثابت‌تری دارد. این دو ویژگی می‌تواند سرمایه‌گذار را به آینده پربازده رمزارز خوش‌بین‌تر کند.

کاهش ریسک سرمایه‌گذاری

انواع نسبت شارپ

شاخص شارپ به‌طورکلی دو نوع دارد: نسبت ترینور و سورتینو. این نسبت‌ها برای معامله‌گران خرد دید بهتری از بازار فراهم می‌کنند.

۱. نسبت ترینور

در سال ۱۹۶۵، فردی به نام جک ترینور، فرمول ترینور را توسعه داد. در این فرمول به‌جای استفاده از انحراف معیار در مخرج، از بتا استفاده می‌شود. معیار ترینور میزان پولی که یک سبد دارایی کسب خواهد کرد را نسبت به ریسک آن در بازار محاسبه خواهد کرد. به‌عبارت‌دیگر، این معیار فقط از یک ریسک سیستماتیک یا بتا استفاده می‌کند، درحالی‌که نسبت شارپ از ریسک کل استفاده می‌کند.

ضریب بتای پرتفوی در واقع تغییرات بازده رمزارز یا سهام نسبت به تغییرات بازده کل بازار را بیان می‌کند. ممکن است یک رمزارز حرکتی مشابه با بازار داشته باشد، در این حالت ضریب بتای آن ۱ است. در حالتی که این ضریب کمتر از یک باشد، رمزارز یا دارایی رفتاری تدافعی دارد و نسبت به تغییرات بازار کمتر واکنش نشان می‌دهد. بتای ۰ نیز نشان می‌دهد که رمزارز یا سهام رفتاری مستقل از کل بازار دارد.

بتای بیشتر از یک، رفتار تهاجمی رمزارز را نشان می‌دهد. یعنی با تغییرات کوچک در بازار، قیمت ارز رفتار شدیدتری نشان می‌دهد. این نوع از دارایی‌ها ریسک سیستماتیک بالاتری دارند. بتای منفی نیز نشان می‌دهد که رفتار قیمتی رمزارز با بازار معکوس است و با کاهش شاخص کل بازار، قیمت آن افزایش می‌یابد یا برعکس. دقت کنید بتای منفی و صفر در نسبت ترینور باعث می‌شود عدد به‌دست‌آمده در بازار معنی‌دار نباشد.

۲. نسبت سورتینو

در مقابل نسبت ترینور، نسبت سورتینو قرار دارد. سورتینو برای ارزیابی بازده یک سرمایه در برابر ریسک نامطلوب آن استفاده می‌شود. این نسبت با کم‌کردن بازده بدون ریسک از بازده مورد انتظار و تقسیم نتیجه آن به انحراف معیار نامطلوب سبد سرمایه‌گذاری به دست می‌آید.

نحوه محاسبه‌ نسبت سورتینو:

در واقع نسبت سورتینو محاسبه‎‌ی نسبت شارپ است، با این تفاوت که در شارپ هر دو ریسک مثبت و منفی در نظر گرفته می‌شود، اما در نسبت سورتینو فقط ریسک نامطلوب و بخش‌های نزولی بازار در نظر گرفته می‌شود. درست مانند شاخص شارپ هرچه نسبت سورتینو عدد بالاتری باشد، سرمایه‌گذاری در آن سبد سرمایه مناسب‌تر خواهد بود.

نسبت سورتینو برای سرمایه‌گذاران خردی که قصد دارند در بازه زمانی کوتاه‌مدت سود مشخصی کسب کنند، مفید است.

نحوه محاسبه سوریتنو

نسبت شارپ و ریسک به چه صورت است؟

درک رابطه بین این دو اغلب ما را به اندازه‌گیری انحراف استاندارد می‌رساند. انحراف استاندارد را می‌توان همان ریسک کل دانست. مربع انحراف معیار واریانسی است که به طور گسترده توسط برنده جایزه نوبل، هری مارکوویتز، پیش‌گام نظریه پورتفولیو مدرن استفاده شد. باتوجه‌به این موضوع، اکنون این سؤال پیش می‌آید که چرا شارپ انحراف استاندارد را برای تنظیم بازده اضافی برای ریسک انتخاب کرد و چرا باید به آن اهمیت دهیم؟

ما می‌دانیم که مارکویتز تحت واریانس ایستاده معیاری از پراکندگی آماری یا نشانه‌ای برای تعیین چرا ریسک و بازده اهمیت دارد؟ مقدار فاصله رمزارز با مقدار مورد انتظار معرفی کرد. در یک نگاه کلی می‌توان متوجه شد که این اطلاعات آینده نامطلوبی را برای رمزارز و سرمایه‌گذار پیش‌بینی می‌کند. پس هر چه ریسک بالاتر باشد، نسبت شارپ کمتر و سرمایه‌گذاری روی رمزارز غیرمنطقی‌تر است و هر چه واریانس این نسبت بالاتر برود، می‌توان به آینده رمزارز و میزان ریسکی که برای خرید و سرمایه‌گذاری روی آن باید در نظر گرفت امیدوارتر بود.

اعداد موردنیاز برای محاسبه این فرمول‌ها را چطور به دست بیاوریم؟

اگر تا اینجای مطلب همراه ما بوده باشید، مطمئناً حالا به این فکر می‌کنید که چطور می‌توان اعداد موردنیاز برای محاسبه این فرمول‌ها را پیدا کرد و با استفاده از شاخص شارپ، ریسک مالی خرید و هولد کردن رمزارزها را هم کاهش داد؟ دنبال‌کردن اخبار بازار و جست‌وجو در اینترنت، بهترین راه برای به‌دست‌آوردن نرخ‌های بازده و نرخ سود بدون ریسک و انحراف معیار برای هر بازار مالی است. با دنبال‌کردن اخبار بازار و نمودارهای مالی و زمانی می‌توانید اعداد موردنیاز خود را پیدا کرده و فرمول نسبت شارپ را اجرا کنید.

برای مثال، شما چرا ریسک و بازده اهمیت دارد؟ ۴۵ میلیون تومان در بیت کوین سرمایه‌گذاری کرده‌اید. نرخ بازگشت سود دارایی شما ۱۲% درصد و نوسان آن ۱۰% بوده است. بازدهی مؤثر سبد سرمایه‌گذاری ۱۷% و با بازده مورد انتظار ۱۲% درصد بوده است، درحالی‌که نرخ سود بدون ریسک ۵% محاسبه شده است. همه ارقام فرضی هستند. نسبت شارپ برابر است با:

در این محاسبه، نسبت شارپ کمتر از یک است و نرخ بازدهی سود قابل‌قبول نیست. حال در نظر بگیریم بازده مورد انتظار سرمایه‌گذاری ۳۵% درصد باشد، در این صورت محاسبه نسبت شارپ به شکل زیر چرا ریسک و بازده اهمیت دارد؟ چرا ریسک و بازده اهمیت دارد؟ است:

در این حالت سرمایه‌گذاری در این رمزارز بسیار پربازده خواهد بود.

محدودیت‌های نسبت شارپ

هرچقدر که شاخص شارپ می‌تواند یک ابزار بسیار موفق و اثرگذار برای سرمایه‌گذاری با چشم باز در بازار ارزهای دیجیتالی باشد، این ابزار همچنان ممکن است محدودیت‌ها و نقص‌هایی هم داشته باشد. هنگام استفاده از آن، اقدامات احتیاطی خاصی وجود دارد که باید رعایت کنید.

اول اینکه نتیجه‌ای که به دست می‌آورید فقط یک عدد است و به‌تنهایی نمی‌تواند تمام اتفاق‌ها، جریانات و تأثیرهایی که ممکن است برای بازدهی و قیمت نهایی یک ارز مشخص کند را پیش‌بینی کند.

شما باید شاخص شارپ دو رمزارز را مقایسه کنید تا معنای دقیق آن را به دست آورید.

همچنین شارپ ریسک پرتفوی را در نظر نمی‌گیرد. اعداد به‌دست‌آمده به سرمایه‌گذار نشان نمی‌دهد که آیا پرتفوی در یک بخش متمرکز است یا خیر. فرض کنید یک کیف پول یک سرمایه‌گذاری از چندین رمزارز بزرگ بازار تشکیل شده باشد که در کنار هم عملکرد خوبی خواهند داشت، پس برای این تعداد رمزارز، نسبت بالا خواهد بود. بااین‌وجود، وقتی هم‌زمان چند رمزارز دیگر را به کیف پول اضافه می‌کند که ریسک متوسطی دارد، شاخص شارپ نمی‌تواند عملکرد آینده و کلی پرتفوی را در نظر بگیرد.

برای تصمیم‌گیری آگاهانه می‌توانید از معیارهای کیفی دیگری در کنار این نسبت استفاده کنید. در نهایت همیشه بهتر است که شاخص شارپ را ابزاری برای تمرکز روی افق سرمایه‌گذاری بلندمدت خود بدانید و در همین راستا از آن استفاده کنید. معمولاً شارپ را می‌بینید که نشان‌دهنده عملکرد تعدیل‌شده ریسک سه‌ساله است. اما اگر افق سرمایه‌گذاری بلندمدت دارید، چنین نسبتی ممکن است کارساز و موفق نباشد.

در کنار همه این موارد، نسبت شارپ از انحراف معیار سود به‌عنوان میانگین ریسک کل در مخرج کسر استفاده می‌کند. این انحراف معیار معمولاً نشان می‌دهد که توزیع سود نرمال است. در بازارهایی مانند بازار کریپتوکارنسی که توزیع سود در آن نه‌تنها نرمال نیست، بلکه نوسانات شدید بازار را تا حد زیادی غیرقابل‌پیش‌بینی می‌کنند، کارایی این نسبت کاهش پیدا می‌کند.

به همین دلیل در بازار کریپتوکارنسی توصیه می‌شود که این نسبت را برای مدت‌زمان محدود محاسبه کرده و برای بازه‌های طولانی از آن استفاده نکنید. در ضمن در هر بار محاسبه، بازه زمانی مشخص و ثابتی را در نظر بگیرید که کار محاسبات پیچیده و پراکنده نشود.

شاخص شارپ، ابزاری برای روشن‌کردن مسیر

تمام شاخص‌هایی که برای محاسبه نرخ سود احتمالی، امکان‌های سرمایه‌گذاری و همچنین محاسبات مربوط به حد سود و ضرر وجود دارند، صرفاً بخشی از کاری است که شما به‌عنوان یک معامله‌گر در بازار ارزهای دیجیتال باید انجام دهید. نسبت شارپ مانند شاخص‌های دیگر همچون نرخ بازگشت سرمایه یا مارک کپ، محدودیت‌هایی دارد که باید هنگام محاسبه و برنامه‌ریزی برای سرمایه‌گذاری آن‌ها را در نظر بگیرید.

یک نسبت ریسک است که به سرمایه‌گذار کمک می‌کند تا میانگین بازده سرمایه‌گذاری را در مقایسه با ریسک‌های احتمالی آن تخمین بزند.

نشان‌دهنده تمایل سرمایه‌گذاران برای کسب بازدهی بالاتر است. این بازدهی را می‌توان توسط ابزارهایی مشخص کرد که ریسک یک سرمایه‌گذاری را تا بیشترین حد ممکن کم می‌کنند. همچنین نسبت شارپ بر اساس انحراف استاندارد است و به نوبه خود معیاری از کل ریسک ذاتی یک سرمایه‌گذاری است.

این فرمول را ویلیام شارپ در سال ۱۹۶۶ طراحی کرده و توسعه داده است. شارپ در سال ۱۹۹۰ برنده جایزه نوبل در علوم اقتصادی شد.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.